عضو هیات رئیسه مجلس: بی توجهی به سرمایه اجتماعی عامل ناکارآمدی
به گزارش اخبار ساخته ها به نقل از خانه ملت، محسن پیرهادی با تاکید بر اینکه هرچند طی سالهای گذشته و در قالب برنامهای توسعهای بر نظارت تاکید کرده ایم، اما نتوانستیم آن طور که در اهداف همان برنامهها آمده فساد را کنترل کنیم، گفت: اگر الگوی پاسخگویی، شفافیت و فسادستیزی را جایگزین نظارت سازمانی کنیم و به سمت فساد ستیزی مشارکتی گام برداریم مسیر فرایند توسعه هموارتر و سهلتر خواهد شد.
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی در بررسی و ارزیابی بایدها و شایدهای تصویب لایحه برنامه هفتم توسعه از سوی مجلس شورای اسلامی، گفت: برای تدوین و تصویب برنامه هفتم توسعه کشور فاکتورهای بسیاری باید دیده و اعمال شود که از جمله آن واقعگرایی و در نظر گرفتن شرایط حقیقی و موقعیتی واقعی کشور در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و باید واقعیت را جایگزین نگاه آرمانی و رویا پردازانه در برنامه نویسیها و سیاستگذاریها کنیم.
مسیر فرایند توسعه، بدون توجه به سرمایه اجتماعی ممکن نیست
نایب رئیس فراکسیون انقلاب بابیان اینکه در کنار ضرورت استناد به واقعیت کشور و گام برداشتن در مسیر رفع کاستیها و موانع، تجربه کشورهای توسعه یافته گواه این است که توجه به سرمایه اجتماعی بر ریل گذاری توسعهای کشورها اثر مستقیم ومثبت دارد، اما برغم این نکته عمومی در برنامههای توسعه کشورمان کم توجهی به این ظرفیت به صورت مستمر دیده میشود، ادامه داد: رویکردهای جدید توسعه به مشارکت عمومی مردم متکی است و در الگوها و برنامههای توسعه همواره تأکید بر این است که توسعه از طریق مشارکت حاصل میشود.
پیرهادی با بیان اینکه تلاش برای طی کردن فرایند توسعه، بدون توجه به سرمایه اجتماعی و جلب مشارکت مردم ممکن نیست و نمیتواند موفقیت آمیز باشد، یادآورشد که در تمامی برنامههای توسعه پس انقلاب، فسادستیزی محل توجه بوده است؛ اما این کار از طریق افزایش نظارت پیگیری میشد و نه از طریق شفافیت به واژههای شفافیت و فساد در کل برنامههای اول تا ششم کمتر از ۱۰ بار اشاره شده است.
نایب رئیس فراکسیون انقلاب ادامه داد: واژه پاسخگویی در کل برنامههای اول تا ششم، پانزده بار آمده است؛ اما واژه نظارت در تمامی برنامهها زیاد تکرار شده و فقط در برنامه ششم بیش از پنجاه بار آمده است یعنی نظارت سازمانی یا نظارت بدون اتکا به مشارکت و سرمایه اجتماعی دنبال شده است.
به گفته پیرهادی اگر بپذیریم که به رغم تأکید بر نظارت نتوانستیم فساد را کنترل کنیم، آن گاه متوجه میشویم، فسادستیزیِ غیرمشارکتی شکست خورده است به ویژه اینکه در سال ۲۰۲۱ رتبه ایران در ادراک فساد از میان ۱۸۰ کشور، ۱۵۰ بود.
بی توجهی به سرمایه اجتماعی به ناکارآمدی اهداف برنامههای توسعه منجر شده است
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس افزود: اگردر ۶ برنامه توسعهای در کنار نظارت، ابزارهای مبتنی بر سرمایه اجتماعی مانند شفافیت و پاسخگویی در برنامههای توسعه گنجانده میشد، احتمالا ادراک عمومی فساد در کشور کاهش مییافت. این مثال نشان میدهد که ابزارهای غیرمشارکتی و بی توجهی به سرمایه اجتماعی چگونه به مغفول ماندن و ناکارآمدی اهداف برنامههای توسعهای ما منجر شده اند.
نایب رئیس فراکسیون انقلاب با بیان اینکه یک اشکال کلی همۀ برنامههای توسعه این است که این اسناد قانونی درواقع برنامه حسابداری ملی شبیه هستند نه برنامه توسعه، ادامه داد: در سه برنامه نخست توسعه، رویکردی اقتصادی غالب بود و حتی نامی از سرمایه اجتماعی در این برنامهها نیست به عنوان مثال اولین برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی پس از انقلاب مصوب سال ۶۸ بر موضوعات اقتصادی متمرکز بوده است و احکام آن کمتر به موضوعهای اجتماعی و فرهنگی پرداخته و اغلب جاهایی که کلمه مشارکت در آن به کار گرفته شده به معنای دریافت پول از مردم است.
این نماینده مردم در مجلس یازدهم با بیان اینکه در ۶ برنامه توسعهای قبلی شاخصها و مؤلفههای اقتصادی بسیار پُررنگ هستند و توسعه اجتماعی جدی دیده نشده است، ادامه داد: نتیجه این اغماض در حوزۀ اجتماعی بروز مشکلاتی مانند ناهماهنگی و موازی کاری، نبود قانون جلب مشارکت، نبود ابزار لازم درصورت عدم تحقق برنامههای اجتماعی است.
سیاستگذاران ابزارهای غیرمشارکتی را ترجیح داده اند
وی با اشاره به اینکه از برنامه چهارم به بعد، سرمایه اجتماعی به برنامههای توسعهای راه یافت، گفت: قانون برنامه چهارم مؤلفههای ساختاری، شناختی و ارتباطی در تعادل بودند و به هر سه مؤلفه توجه شده بود؛ اما در قانونهای بعدی توسعه، این تعادل به هم میخورد. در قانون برنامه پنجم توسعه، ساختار مولد سرمایه اجتماعی کمتر محل توجه قرار گرفت؛ قانون برنامه ششم، برخلاف برنامه پنجم، مؤلفه ساختاری سرمایه اجتماعی فربه و برجسته شده بود؛ درنتیجه راهبرد اصلی دولت و مجلس، تقویت ساختارهای تولید سرمایه اجتماعی بود.
وی ادامه داد: نکتۀ دیگر در مورد برنامه ششم این است که در این برنامه، بندهایی وجود دارد که با کمک سرمایه اجتماعی، زمینۀ اجرایی شدن آن احتمالا بهتر فراهم میشد؛ اما در این موارد، سیاستگذار به ابزار سرمایه اجتماعی بی توجه بود. مثلا در حل مسئلۀ کم آبی، پدافند غیرعامل، جنگ نرم و... این امکان وجود داشت که مؤلفههای سرمایه اجتماعی به کار گرفته شود و اهداف قانون گذار بهتر تأمین شود. با جلب مشارکت مردم، مهار کم آبی تسهیل میشد؛ اما سیاستگذار ترجیح داد سایر ابزارهای غیرمشارکتی و غیرمرتبط با سرمایه اجتماعی را به کار گیرد.
پیرهادی با بیان اینکه اگر در برنامه هفتم به سرمایه اجتماعی و مشارکت مردمی توجه بیشتری شود میتوان به اثر بخشی بیشتر این برنامه نسبت به ۶ برنامه قبلی امیدوار شد، گفت: در برنامههای توسعه ای، اغلب تلاش شده از طریق افزایش نظارت سازمانهای رسمی بازرسی و حسابرسی، با فساد مبارزه و اعتماد عمومی جلب شود؛ اما به شفافیت عمومی کم توجهی شده است. شفافیت عمومی اطلاعات کافی در اختیار مردم میگذارد که بر عملکرد بخشهای مختلف دولت نظارت کنند. درواقع، همه مردم ناظر تبدیل میشوند. در این صورت، احتمال وقوع فساد کاهش مییابد شده و اعتماد مردم برانگیخته میشود.
انتهای پیام/