۱۴۰۳/۰۸/۱۲

نظریه قوی سیاه

نظریه قوی سیاه Black Swan توسط نسیم نیکلاس طالب Nassim Nicholas Taleb نویسنده لبنانی – آمریکایی در سال ۲۰۰۷ مطرح شد.
نظریه قوی سیاه

به گزارش اخبارساخته ها؛ اروپاییان در زمان‌های قدیم قوی سفید را نماد پاکی و قوی سیاه را نماد شیطان، شر و جادوگری می‌دانستند. بنابراین، اگر فردی ادعا می‌کرد که قوی سیاه را دیده است، مردم او را جادوگر و خرافاتی می‌پنداشتند و مجازات می‌کردند.

آنها با توجه به اینکه برای آن پدیده نادر، دلایل و توجیه منطقی نداشتند، به سراغ دلایل غیرمنطقی و خرافاتی می‌رفتند.

ویلم دی ولامینگ Willem de Vlamingh، دریانورد و کاوشگر هلندی در سال ۱۶۹۷ میلادی در سواحل غربی استرالیا، دسته‌های زیادی قوی سیاه را مشاهده کرد و تعدادی را با خود به اروپا آورد. در نتیجه، کم کم باور قوی سیاه به عنوان مظهر شیطان و ناپاکی در بین عموم مردم کم رنگ شد.

برخی از قبایل بدوی نیز به دلیل عدم آگاهی، زلزله را خشم خدایان تلقی می‌کردند و در نتیجه، انسان را برای فرونشاندن خشم خدایان قربانی می‌کردند. مردم به دلیل احتمال وقوع پایین و عدم مشاهده این پدیده‌ها، پیش‌داوری‌های خرافی و غیرمنطقی در مورد آن‌ها داشتند. ولیکن، بعد از مشاهده واقعه و تحلیل دلایل بروز آنها، برای اتفاق‌های مشابه آن برنامه‌ریزی می‌کردند.

در حقیقت، نظریه قوی سیاه به رویدادهای بسیار نادر، غیر قابل پیش‌بینی و با احتمال وقوع بسیار ناچیز، ولیکن، با اثرات بسیار زیاد اشاره دارد.

جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، شیوع آنفولانزای اسپانیایی در سال ۱۹۱۸، رکود بزرگ سال ۱۹۲۹ آمریکا، فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، حباب دات‌کام سال ۲۰۰۱، حمله به برج‌های دوقلو آمریکا در سال ۲۰۰۱، سقوط بازار مسکن اروپا در سال ۲۰۰۸، ابر تورم ۷۹ میلیارد درصدی زیمباوه در سال ۲۰۰۸ و بیماری کوید-۱۹ در سال ۲۰۱۹ نمونه هایی از پدیدهای قوی سیاه هستند.

این پدیده فقط محدود به حوادث و اتفاقات نامحتمل منفی نیست و پدیده‌های مثبت با تأثیر بسیار زیاد مثل کشف پنی سیلین، کامپیوتر شخصی، اینترنت و هوش مصنوعی را هم شامل می‌شود.

نظریه قوی سیاه در سازمان و مدیریت به ویژه در حوزه‌های مدیریت پروژه و مدیریت ریسک کاربرد زیادی دارد. سازمان‌ها نسبت به پدیده قوی سیاه بسیار آسیب پذیر هستند و اگر از آمادگی و تاب‌آوری لازم برخوردار نباشند، در صورت وقوع آن پدیده‌ها، متحمل زیان شدیدی خواهند شد. قوهای سیاه می‌توانند فعالیت یک سازمان را برای مدتی فلج کنند یا حتی منجر به نابودی آن سازمان شوند.

ترجیح مدیران و کارکنان برای اطمینان، ابهام گریزی، برآورد بیش از حد شایستگی‌ها و دست کم گرفتن ریسک‌ها، بزرگترین خطر برای سازمان است. با توجه به اینکه برخی رویدادها قابل پیش بینی نیستند، مدیران باید محیط سازمان خود را ثابت فرض نکنند و ریسک‌های موجود و احتمالی محیطی را در تصمیمات خود لحاظ کنند تا بتوانند در صورت وقوع یک اتفاق ناگهانی، از سازمان خود محافظت کنند.

برخی از این خطرات احتمالی عبارتند از: وقوع اپیدمی بیماری‌های واگیر، جنگ، زلزله مهیب، انفجار اتمی، برخورد شهاب سنگ و .... مدیران باید نحوه مقابله با این پدیده‌های نامطلوب را یاد بگیرند و برای کاهش اثرات منفی آنها برنامه‌ریزی کنند. آنها همچنین، باید آماده بهره‌برداری از فرصت قوی‌های سیاه مثبت هم باشند.

مدیران برای اینکه کمتر از پدیده‌های منفی قوی سیاه آسیب ببینند، باید:

۱. واحدی برای مدیریت ریسک در سازمان داشته باشند تا ریسک‌های احتمالی و غیر منتظره را پیش‌بینی کنند.

۲. تغییرات محیط های داخل و خارج سازمان مثل کاهش بهره وری، اعتصاب کارکنان، افزایش تورم، افزایش نرخ ارز، افزایش قیمت نفت و تغییرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری و محیط زیستی را رصد کنند و لیستی از قوی‌های سیاه سازمان خود تهیه کنند.

۳. برنامه عملیاتی برای تقویت تاب‌آوری و پایداری سازمان در برابر اثرات این پدیدها تدوین و اجرا کنند.

۴. سازمان خود را با پیش‌بینی، پیشگیری، جذب، تطبیق و تغییر، تاب‌آور و پایدار کنند.

 انتهای پیام/

منبع خبر: گاهنامه مدیر

انتهای پیام/

نظر خود را درباره این خبر ثبت نمائید