خوش بینی و بدبینی در بورس

به گزارش اخبارساخته ها؛ شاخص حبابهای قیمتی موزون صندوقهای اهرمی نشان میدهد تغییرات قیمت این صندوقها نه تنها بازتابدهنده روندهای کلی بازار است، بلکه نشانگر الگوهای رفتاری و جنبههای مالی-روانشناختی سرمایهگذاران حرفهای نیز هست. با این شاخص انتظارات سرمایهگذاران بورسی سنجش میشود.
در تحلیل حبابهای قیمتی موزون صندوقهای اهرمی در بورس تهران، مشاهده میشود که تغییرات قیمت این صندوقها نهتنها بازتابدهنده روندهای کلی بازار است، بلکه الگوهای رفتاری و جنبههای مالی-روانشناختی سرمایهگذاران حرفهای را نیز نمایان میکند. در طول یکسال گذشته، نوسانات شدیدی رقم خورده است که در برخی مواقع قیمت واحدهای صندوقهای اهرمی به مراتب فراتر از ارزش خالص دارایی (NAV) معامله شده و در مواقع دیگر به کمتر از آن رسیده است؛ پدیدهای که بیانگر تعارض میان خوشبینی افراطی و بدبینی حاد است. از دیدگاه تئوریهای اقتصادی و روانشناسی سرمایهگذاری، این تغییرات میتوانند نتیجه تاثیر متقابل احساسات جمعی و انتظارات متغیر بازار باشند.
ابزارهای تحلیلی پیشرفتهای نظیر بررسی نسبت قیمت به NAV و استفاده از روشهای وزنی مبتنی بر نسبت ارزش کل دارایی هر صندوق به مجموع داراییهای مشابه، امکان ارائه یک چارچوب جامع و دقیق را برای تشخیص وضعیت واقعی حبابهای قیمتی فراهم میکند. این رویکرد میانرشتهای که مفاهیم نظری اقتصاد رفتاری، تئوریهای مالی و اقتصادی را در بر میگیرد، به سرمایهگذاران کمک میکند تا با تحلیل دقیق دادههای تجربی، نقاط عطف معاملات را شناسایی و تصمیمات معاملاتی آگاهانهتری اتخاذ کنند. در نهایت، موفقیت در بازارهای پرنوسان مانند بورس تهران، به درک عمیق از تعامل میان شاخصهای مالی و رفتار روانشناختی سرمایهگذاران وابسته است؛ در نتیجه، تحلیل دقیق نسبت قیمت به NAV به همراه روشهای وزنی، نه تنها ابزاری موثر در شناسایی حبابهای مثبت و منفی است، بلکه میتواند بهعنوان الگویی برای بررسی سایر بازارهای مالی در سطح بینالمللی مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر حبابها بر سرمایهگذاران و نقش عوامل رفتاری
در تحلیل تاثیر حبابهای قیمتی بر سرمایهگذاران و بررسی نقش عوامل رفتاری در بازار صندوقهای اهرمی، مشاهده میشود که در دوران نزول بازار، واکنشهای هیجانی و رفتار گلهای میان سرمایهگذاران بهسرعت موجب فشار فروش شدید میشود. در چنین شرایطی، بهدلیل ترس از افزایش زیان، بسیاری از سرمایهگذاران با هر قیمتی اقدام به فروش واحدهای خود میکنند که این امر موجب معامله قیمت واحدها به زیر ارزش خالص دارایی (NAV) و ایجاد حبابهای منفی میشود. این واکنشهای دستهجمعی بهویژه زمانی تشدید میشود که عدمقطعیتهای سیاسی و اقتصادی بیرونی چشمانداز کوتاهمدت بازار را تیره میکند. این مهم موجب می شود تا سرمایهگذاران حرفهای به دلیل اجرای قواعد مدیریت ریسک، مانند رعایت حد ضرر، ناچار به فروش شوند، در حالی که در باطن بر این باورند که قیمتها به زیر سطح واقعی خود فرو رفتهاند.
از منظر نظریههای اقتصادی- مالی، محدودیتهای ساختاری مانند فرصتهای آربیتراژ ناکافی، اصلاح سریع انحراف قیمت از ارزش ذاتی را به تاخیر میاندازد؛ در نتیجه، عوامل رفتاری همچون ترس، طمع و اعتماد بیش از حد، نقش تعیینکنندهای در تثبیت حبابهای قیمتی ایفا میکنند. به عبارت دیگر، ضعف مکانیزمهای تعدیلکننده در بازار، موجب میشود که هیجانات سرمایهگذاران – چه به صورت حبابهای مثبت و چه منفی – برای مدت زمان طولانیتری پایدار بمانند. مفهوم حباب به این معناست که دارایی یا سهمی به قیمتی معامله میشود که به طور قابلتوجهی بالاتر یا پایینتر از ارزش واقعی آن تعیین شده است. حباب مثبت، معمولا ناشی از انتظارات غیرواقعی و هیجان بیش از حد بازار است؛ زمانی که سرمایهگذاران با امید به کسب سودهای کلان، داراییهایی را خریداری میکنند که قیمتشان بیش از ارزش ذاتیشان است.
از سوی دیگر، حباب منفی در شرایطی رخ میدهد که فقدان اعتماد عمومی و شرایط اقتصادی نامساعد، باعث میشود داراییها به قیمتی پایینتر از ارزش واقعی معامله شوند و سرمایهگذاران از خرید آنها اجتناب کنند. یکی از ویژگیهای بنیادین صندوقهای اهرمی، تلاش برای ارائه بازدهی چندبرابری نسبت به شاخصهای پایه است که به طور ذاتی منجر به نوسانات شدید میشود. در شرایطی که بازار با انتشار اخبار مثبت یا شایعات جذاب دچار هیجان میشود، رشد سریع حبابهای قیمتی در این صندوقها شکل میگیرد. ورود سرمایهگذاران در اوج این روند، به امید سودهای کلان، اما در نهایت با ترکیدن حبابها و کاهش ناگهانی قیمتها، به زیانهای قابلتوجه و اختلال در سبدهای سرمایهگذاری منجر میشود.
از دیدگاه سیستماتیک، گسترش خرید صندوقهای اهرمی توسط سرمایهگذاران میتواند ریسکهای سیستماتیک را افزایش داده و قیمتها را از ارزش واقعیشان دور سازد؛ امری که در بلندمدت ممکن است به بحرانهای مالی منجر شود و تاثیرات منفی بر کل اقتصاد داشته باشد. تشکیل حبابهای مثبت و منفی در درجه اول ناشی از دیدگاه سرمایهگذاران نسبت به بازدهی آتی بازار است؛ در دورههای خوشبینی شاهد حبابهای مثبت و در دورههای بدبینی، با انتظارات کاهش بازدهی نسبت به نرخ بهره، حبابهای منفی شکل میگیرند. ضریب اهرم نیز به عنوان یک عامل تشدیدکننده، شدت این پدیده را افزایش میدهد. با اینکه تحلیلهای آماری دادههای عددی دقیقی ارائه میدهند، اما در غیاب توجه به ابعاد مالی-روانشناختی، تصویری ناقص از دینامیکهای بازار به دست میآید. عوامل روانشناختی مانند ترس از دست دادن فرصت (FOMO)، اعتماد بیش از حد به روند صعودی و واکنشهای جمعی در مواجهه با نوسانات، نقش حیاتی در شکلگیری و تداوم حبابهای قیمتی دارند. علاوه بر این، محدودیتهای ساختاری بازار – از جمله عدمامکان فروش استقراضی گسترده یا تبدیل سریع واحدهای ممتاز به عادی– موجب میشود شرایط حبابی برای دورههای طولانیتری حفظ شود.

تحلیل عددی و مقایسهای اهرمیها
در اواخر پاییز ۱۴۰۰، همزمان با معرفی صندوقهای اهرمی، سرمایهگذاران خرد نسبت به عملکرد این ابزار معاملاتی ناآشنا بودند. در آغاز، به دلیل وجود ریسکهای بالا و تابآوری پایین سرمایهگذاران در مواجهه با نوسانات شدید شاخص کل (به ویژه در دیماه ۱۴۰۰) فعالان بازار در معامله واحدهای ممتاز این صندوقها تمایل به ورود نداشتند. این امر موجب کاهش محبوبیت اولیه آن شد. اما با گذشت زمان و رشد قابلتوجه بازار سرمایه از ابتدای ظهور صندوقهای اهرمی تاکنون، این صندوقها به عنوان یکی از پیشروترین و پرطرفدارترین ابزارهای معاملاتی در بورس شناخته شدهاند.
ایجاد شاخص کل حباب صندوقهای اهرمی با استفاده از وزندهی حباب اسمی با نسبت ارزش دارایی هر صندوق به مجموع داراییهای صندوقهای اهرمی، بستری جامع برای فهم رفتار معاملهگران و نگرش آنها نسبت به آینده کوتاهمدت بازار فراهم میکند. در بازه زمانی مذکور، میانگین بازدهی سالانه صندوقهای اهرمی به بیش از ۳۲درصد رسید، در حالی که رشد شاخص کل تنها ۲۱درصد بود؛ امری که نشاندهنده برتری عملکرد این صندوقها در روند صعودی بازار است. از سوی دیگر، در شرایط نزولی این صندوقها افت بیشتری نسبت به کل بازار تجربه میکنند. به عنوان مثال، پس از تحلیف رئیس دولت چهاردهم و حادثه ترور اسماعیل هنیه در مرداد، صندوقهای اهرمی سقوط بیش از ۲۰ درصدی را طی چند روز کاری ثبت کردند؛ حتی قبل از رخداد چنین وقایعی بازار دچار پیشخور شده بود که چنین شرایطی به کال مارجین شدن فعالان بازار مشتقه و ایجاد زیانهای قابلتوجهی برای سرمایهگذاران منجر شد. در نتیجه، حباب این صندوقها به طور میانگین به محدوده منفی ۵درصد رسیده است؛ در حالی که در اوایل بهار، حباب مثبت قابلتوجهی در این صندوق ها را شاهد بودیم. کاهش دامنه نوسان برای معاملات این صندوقها از عواملی است که باعث شده حباب کل این صندوقها همچنان طی 9 ماه اخیر در محدوده منفی باقی بماند.
بررسی متغیرهایی نظیر ارزش خالص دارایی، ارزش متغیر خالص واحدهای عادی و ممتاز و همچنین ضرایب اهرمی، نکات مهمی در خصوص استراتژیهای سرمایهگذاری این صندوقها را نشان میدهد. به طور مثال، صندوق «اهرم» با داشتن ۱۱۰۱۰میلیارد ریال ارزش خالص واحدهای عادی، جذابیت بالایی برای سرمایهگذاران دارد؛ در مقابل، صندوق «نارنج اهرم» با ۱۹۹۲میلیارد ریال ارزش کمتر، احتمالا به دلیل ریسکهای بالاتر یا عدمآشنایی کافی، مورد توجه قرار نگرفته است. همچنین، از میان واحدهای ممتاز، صندوق «اهرم» با ۱۰۰۹۳ میلیارد ریال و صندوق «توان» با ۴۴۳۰میلیارد ریال به ترتیب جذابیت سرمایهگذاری برای ذینفعان با ریسک پایین را به اثبات رساندهاند. از سوی دیگر، از منظر سرمایهگذاری در داراییهای پرریسک، صندوق «اهرم» با ۱۹۶۶۸میلیارد ریال ارزش، رویکرد تهاجمی خود را به نمایش میگذارد؛ در حالی که صندوق «نارنج اهرم» با ۳۳۵۲ میلیارد ریال، محدودیتهای سرمایهگذاری در داراییهای ریسکی را نشان میدهد. به همین ترتیب، از میان ضرایب اهرمی، صندوق «جهش» با ضریب اهرمی کلاسیک 2.5 و ضریب اهرمی بالقوه 2.33، استفاده بهینه از منابع واحدهای عادی را منعکس میکند؛ در مقابل، صندوق «توان» با ضرایب 1.88و 1.81، استراتژی محافظهکارانهتری را اتخاذ کرده است.
این تحلیل جامع که با تلفیق دادههای عددی و شاخصهای رفتاری صورت میگیرد که در جدول و نمودارها بیان شده است، نشان میدهد که صندوقهای اهرمی با توجه به ویژگیهای ساختاری و استراتژیک خود، توانستهاند از ابتدای معرفی تاکنون جایگاه ویژهای در بازار سرمایه پیدا کنند. ایجاد شاخص کل حباب و تحلیل تغییرات آن، نمایانگر واکنشهای هیجانی و رفتاری سرمایهگذاران در دورههای صعودی و نزولی است. از جمله، در دورههای صعودی، سرمایهگذاران با امید به کسب بازدهی چندبرابر، صندوقهای اهرمی را به عنوان ابزار پیشرو انتخاب میکنند، اما در دورههای نزولی، فشار فروش ناشی از ترس و رعایت قواعد مدیریت ریسک، موجب فروپاشی شدید این صندوقها میشود.
برداشت نهایی و چشمانداز
تحلیل جامع سابقه معاملات صندوقهای اهرمی در بورس تهران نشان میدهد که طی یک دوره9ماهه، قیمت این صندوقها بهتدریج به ارزش خالص دارایی (NAV) نزدیک شده و حباب قیمتی آنها عمدتا در محدوده منفی تثبیت شده است. عواملی نظیر کاهش قیمتی در این بازه و افزایش نسبت وجه نقد در پرتفوی، به همراه افزایش تعداد صندوقها که منجر به کاهش تقاضای هر صندوق میشود، همگی در حفظ و عمق حبابهای منفی موثر بودهاند. از منظر نظریههای اقتصادی و مهندسی مالی، وضعیت کنونی این صندوقها به مثابه نقطهعطفی در چرایی عملکرد آنها در شرایط متغیر بازار تلقی میشود. از یکسو، توانایی چشمگیر صندوقهای اهرمی در ارائه بازدهی فوقالعاده در دورههای صعودی، همچنان سرمایهگذاران حرفهای را جذب میکند؛ اما از سوی دیگر، نوسانات شدید و تغییرات ناگهانی در حبابهای قیمتی (به ویژه در زمانهای بدبینی و ترس جمعی) مخاطرات قابلتوجهی ایجاد میکند. به عبارت دیگر، تغییر از فضای خوشبینی مفرط به محیطی محتاطانهتر، بازتابدهنده گرایش سرمایهگذاران به استراتژیهای مدیریت ریسک دقیقتر و تکیه بر تحلیلهای بنیادی و رفتاری به جای صرف تکیه بر ارقام و نسبتهای قیمتی است. شاخص کل حباب صندوقهای اهرمی به عنوان معیاری برای سنجش ریسکپذیری و رفتار جمعی، نمایانگر توانایی یا ضعف ورود نقدینگی و تمایل سرمایهگذاران به حضور در پرتفوی این صندوقهاست.
برخی از سرمایهگذاران بر این باورند که خرید تکسهم نمادهای پرتفوی صندوقهای اهرمی میتواند بازدهی بهتری نسبت به وضعیت فعلی ایجاد کند؛ اما برای تحقق این هدف، شاخص کل حباب باید به سطحی بالای ۲ تا 2.5درصد برسد تا زمینه رشد روزانه و تامین مالی شرکتها فراهم آید. در چشمانداز آتی، با تثبیت شرایط اقتصادی و افزایش شفافیت اطلاعات، انتظار میرود که رفتار سرمایهگذاران به سمت استفاده از ابزارهای تحلیلی پیشرفته جهت مدیریت ریسک و بهبود تصمیمات معاملاتی حرکت کند. نزدیکی به مجمع سالانه شرکتها و پایان سال ۱۴۰۳ احتمالا موجبات تغییرات ساختاری و روانشناختی در بازار را فراهم خواهد کرد. با این حال، باید همواره در نظر داشت که هرگونه نوسان ناگهانی ( چه ناشی از عوامل داخلی و چه از رویدادهای خارجی) میتواند واکنشهای سریع و تند روانشناختی سرمایهگذاران را تحریک کند و به تغییرات قابلتوجهی در سطح حبابهای قیمتی منجر شود.
در نهایت، دادههای ارائه شده و تحلیلهای انجامشده حاکی از آن است که اگرچه صندوقهای اهرمی در دورههای صعودی به دلیل ارائه بازدهی بالاتر از میانگین بازار جذابیت خود را حفظ میکنند، اما مخاطرات ناشی از نوسانات شدید و تغییرات سریع حبابهای قیمتی، بهویژه در شرایط عدماطمینان و بدبینی جمعی، چالشی جدی برای پایداری بلندمدت این ابزارهای معاملاتی محسوب میشود. از این رو، تدوین استراتژیهای مدیریت ریسک مبتنی بر تحلیلهای میانرشتهای اقتصادی، مالی و مهندسی، امری ضروری است تا بتوان با دقت بیشتری رفتار سرمایهگذاران را پیشبینی و بهینهسازی کرد.
انتهای پیام/
منبع خبر: دنیای اقتصاد