۱۴۰۳/۰۸/۰۹

پروژه خوشبختی(خلاصه کتاب) (۶ از ۶)

ارسطو گفته که خوشبختی غایت نهایی یا اصلی ترین خیر زندگیه و این هدف اصلی وجود انسان هست.
پروژه خوشبختی(خلاصه کتاب) (۶ از ۶)

به گزارش اخبارساخته ها؛

حمایت روحی: از شادی در همینجا و در همین لحظه آگاه بشین

اگر به تحقیقات در مورد این موضوع اعتقاد داشته باشیم، افراد معنوی شادتر و سالم تر هستن، بهتر می تونن استرسشون رو کنترل کنن و عمر طولانی تری داشته باشن. فکر کردن به ابدیت و مرگ، نگاه دیگه ای به زمان حال و خوشبختی رو ایجاد می کنه. رابین مجذوب این ایده بود که زندگی خودش رو با تفکر درباره ابدیت سرشار از شکرگذاری کنه.

رابین بعد به این بینش رسید: "روزها طولانی هستن، اما سال ها کوتاه." این انگیزه اون رو برانگیخت تا از موجودیت و ناپایدار بودن خودش در طول پروژه ش آگاه بشه. از یک طرف، اون یک دفتر خاطرات «تک جمله ای» رو برای خودش درست کرد که در اون اتفاق هایی رو که دوست داشت هر روز به خاطر بسپاره، مثل داستان های خنده دار دختراش، یادداشت می کرد. هدف معنوی مواجهه با مرگ، اون رو به فکر به روز رسانی آخرین وصیت نامه خودش و همسرش انداخت.

از اونجایی که تصمیم گرفته بود در پروژه‌ش قدم‌های کوچیکی برداره و نمی‌خواست خودش رو وقف مراسم مذهبی خاصی بکنه، جلسات مراقبه‌ی کوچیکی رو در زندگی روزمره‌اش جا داد. مثلا توی ایستگاه اتوبوس یا در صف انتظار در سوپرمارکت. بنابراین تونست با ایجاد مکث های کوتاه برای تأمل بین فعالیت های روزمره ش، وقفه ای آگاهانه ایجاد کنه.

راه حل دیگه در فهرست معنویت این بود که بیشتر شکرگذار باشیم چون شکرگذاری به عنوان کلید شادی شناخته می شه. یکی از ابزارهایی که اون در موردش شنیده بود یک دفترچه شکرگذاری بود. اون شادترین لحظه هر روزش رو در اون دفتر یادداشت می کرد - یا چیزهایی رو که با اینکه بدیهی می دونست اما در عین حال می دونست که خیلی خوش شانسه که اونا رو داره. روی هم رفته، رابین به این نتیجه رسید که آگاهی از داشتن یک زندگی محدود و کوتاه به ما این امکان رو می ده تا شادی هر لحظه از اون زندگی رو با عمق بیشتری درک کنیم.

مبارزه با احساسات منفی با آگاهی و افزایش هوشیاری

گرچن در جستجو برای پیدا کردن خوشبختی، مدام به یکی از کتابهای دالایی لاما برخورد میکرد؛ "هنر خوشبختی". نحوه نگاه بوداییان به زندگی، همیشه براش جالب بود. به همین خاطر تصمیم گرفت در طول پروژه ش به طور عمیق تری این نگاه رو بررسی کنه. کتاب، مفهوم کلیدی آگاهی رو بهش معرفی کرد. ایده پشت اون اینه که بجای سپردن هوشیاری و توجه مون به مسائل گذشته یا آینده و غرق شدن در اونا، این هوشیاری و توجه رو به مسائل موجود در همین لحظه و همینجا اختصاص بدیم.

بنابراین، یکی از مراحل پایانی در پروژه خوشبختی رابین آزمایش یکسری تکنیک برای باز کردن هوشیاری فردی بود، با این هدف که نسبت به خیلی از مسائل آگاه بشه. اول از همه، اون می خواست افکار و اعمال روزمره خودش رو از حالت ناخودآگاه و خودکار دربیاره.

به دلیل رژیم غذایی بدش که تبدیل شده بود به منشا حال بدی ها و عذاب وجدانش، تصمیم گرفت این آگاهی رو از رژیم غذاییش شروع کنه. مصرف لبنیات تازه رو به رژیم غذایی ش اضافه کرد. بعد از این تصمیم متوجه شد بیش از حد فست فود و هله هوله مصرف میکرده. وقتی این عادت رو کنار گذاشت تمامی احساسات بد و عذاب وجدانی که روزانه باهاش درگیر بود از بین رفت.

اولین تجربه ی موفق رابین باعث شد راه های معروف دیگه ای رو هم برای افزایش هوشیاری امتحان کنه. بعد رفتش پیش هیپنوتیست. متوجه شد صحبت با یک هیپنوتیست تاثیرش خیلی بیشتر از گوش دادن نوار هیپنوتیست توی خونه ش هست. انجام این کار باعث شد نسبت به اعمال و رفتارش آگاه تر بشه و اونا رو به نسخه ای بهتر ارتقا بده. با وجود این جلسات، راحت میتونست احساسات منفی و عصبانیتش رو مثلا وقتی کامپیوترش خراب میشد، کنترل کنه.

همچنین، در طول یک دوره یوگای خنده - ترکیبی از تمرینات یوگا، آواز خواندن و خندیدن - متوجه شد که برای دیدن اینکه خندیدن با صدای بلند چقدر می تونه باعث خوشحالی ما بشه، به هیچ تکنیک هندی خاصی نیاز نداره. مهم اینه که به فعالیت‌های شادی‌بخش توجه کنین - چه با گذروندن یک دوره آموزشی چه با تنهایی انجام دادنشون.

انتهای پیام/

منبع خبر: گاهنامه مدیر

نظر خود را درباره این خبر ثبت نمائید