چگونه با تکنیکی ساده نیروهایی خوب استخدام کنیم؟
به گزارش اخبارساخته ها؛ در پایان هر مصاحبه از متقاضی بپرس که آیا سوالی دارد یا خیر. سوالات یک متقاضی حتی بیشتر از پاسخهایش میتواند به تو اطلاعات بدهد، درباره برداشت او از شغل مربوطه، زاویه دید و اولویتهایش.
وقتی به سوالاتش پاسخ دادی، بگو: «اگر به این شغل علاقهمندید، از شما خواهشی دارم. از نظر شما که اشکالی ندارد؟»
آیا امکان دارد تا دو روز آینده، ایمیلی به من بفرستید و تمام آنچه در این مصاحبه شنیدهاید برایم بنویسید و بگویید که اگر این شغل به شما پیشنهاد شود، کار خود را چگونه شروع خواهید کرد؟ نیازی به تجزیه و تحلیل عمیق نیست. فقط برداشت خودتان را بنویسید، حداکثر در ۴۰۰ کلمه. مشکلی نیست؟
اینکه از متقاضی بخواهی مجانی برایت کار کند یا مشق شب بنویسد به هیچ وجه منطقی نیست. اما ایرادی ندارد اگر از کسی که یک ساعت با تو صحبت کرده، بخواهی که گفتوگوهایتان را به خود یادآوری کند.
احتمالا با دیدن پاسخهای متقاضیان شوکه خواهی شد. بعضی از آنها ممکن است درخواست تو را به کلی فراموش کنند. بعضیها چون منظور تو را متوجه نشدهاند، یک نامه تشکر خشک و خالی میفرستند، به این شکل: «دیدار با شما در روز پنجشنبه و اطلاعاتی که درباره شغل مسوول هماهنگی بازاریابی به من دادید فوقالعاده بود. واقعا هیجانزده هستم و بیصبرانه در انتظار گفتوگوهای بیشتر با شما.» متاسفانه این متقاضی نتوانسته تکلیف خود را به درستی انجام دهد. تو از او خواستی که شنیدههایش را در جلسه مصاحبه بنویسد و بگوید که کارش را چگونه شروع خواهد کرد. اما او حتی کوچکترین تلاشی نکرده است.
اما بعضی از متقاضیان کار خود را خوب بلدند. آنها در طول مصاحبه با دقت به صحبتهای تو گوش میدهند و وقتی به خانه برگشتند، درباره گفتوگوهایتان فکر میکنند. این افراد معمولا به این شکل پاسخ میدهند:
۱. در جلسه مصاحبه، شنیدم که شرکت شما به سرعت در حال رشد و توسعه است و گاهی اوقات، نمیتواند پاسخگوی تقاضای خردهفروشانی باشد که خواستار حمایت شما در زمینه بازاریابی هستند.
۲. در مصاحبه شنیدم به دنبال کسی هستید که به تیم شما بپیوندد و از خردهفروشان و کارمندانی که مسوولیت اداره وبسایت و فروشگاه آنلاین را بر عهده دارند حمایت کند.
۳. در این گفتوگوها شنیدم که در این شرکت، کارها با یک ریتم تند پیش میروند و کسی که این شغل را میپذیرد باید سرعت عمل داشته باشد، مستقلانه تصمیم بگیرد و دائما سوال بپرسد، چون به دلیل سرعت رشد این سازمان، کسی فرصت ندارد به نیروهای جدید آموزش دهد.
۴. من کارم را اینگونه آغاز میکنم. یک دفترچه یادداشت برمیدارم و سوالات و مشکلاتی را که در روز اول برایم پیش میآید مینویسم. هر سوالی که داشتم یا از همکارانم میپرسم یا وقتی شما برای بازرسی میآیید، از شما کمک میخواهم. سعی میکنم در کمترین زمان ممکن خودم را به بقیه همکارانم برسانم.
۵. یک سیستم ساده اما پر سرعت برای پاسخ به سوالات خردهفروشان و پیگیری مشکلات آنها طراحی میکنم تا مطمئن شوم به درخواستهایشان به بهترین نحو رسیدگی شده است (شاید با استفاده از ایمیلهای اتوماتیک).
۶. در شروع کار پس از ۳۰ یا ۶۰ روز، سوالات خردهفروشان را تجزیه و تحلیل میکنم تا ببینم سوالات متداول آنها در رابطه با پشتیبانی و تبلیغات چیست. به این ترتیب بسیاری از مشکلات یکی پس از دیگری رفع خواهند شد، بدون اینکه کسی نیاز پیدا کند با ما تماس بگیرد.
دیدار با شما یک تجربه فوقالعاده بود. من واقعا هیجانزده هستم و مشتاق دیدار و گفتوگوهای بیشتر با شما.
حالا که این نامه را خواندی، چه چیزهایی درباره این متقاضی میدانی که قبلا دستگیرت نشده بود؟ تو میدانی که او توانایی گوش دادن و قابلیت فکر کردن دارد. او درک میکند که تو چه هدفی را دنبال میکنی. سایر متقاضیان هم توانایی کافی داشتند و هم فن بیان. اما او تنها کسی است که توانست مشکل تو را کشف کند و راه حل ارائه دهد. مهم نیست که راهحلهای او را میپسندی یا خیر. نباید از او انتظار داشته باشی که پس از یک مکالمه یک ساعته، یک راه حل بی عیب و نقص ارائه کند. مهم این است که او از ذهنش استفاده میکند. این تکنیک معجزه میکند.
یک روز با یک متقاضی برای جایگاه نایب رئیس بازاریابی مصاحبه کردم. وقتی از او خواستم برایم ایمیل بفرستد و شنیدههایش را بنویسد، او کمی رنجیده خاطر شد. اما از کار خودم پشیمان نیستم چون وقتی ایمیلش را دریافت کردم، با یک نامه تشکر بیمحتوا مواجه شدم که باعث شد او را از گزینهها حذف کنم. بعضی از افراد فقط در جلسه مصاحبه عملکرد خوبی دارند اما بعد از استخدام در برابر چالشها دست و پایشان را گم میکنند و نمیتوانند اقدامات لازم را انجام دهند. استخدام این افراد عواقب سنگینی دارد.
انتهای پیام/
منبع خبر: انجمن مدیران