ویلای درویش آباد+ تصاویر
به گزارش اخبار ساخته ها؛ در توضیح «ویلای شهرک دریاچه»، مسئلهای را مطرح کردم که کاملا به صورتی غیر قابل پیشبینی در پروژه اتفاق افتاد. به طور مشخص هرچند در «ویلای شهرک دریاچه»، آغاز طرح بر مبنای الگوهای معماری ایرانی قرار نداشت، اما نتیجهی کار پروژهای بود با رد پایی از الگوی حیاط مرکزی در خانههای ایرانی که در ترکیبی با مفاهیم ریشههای معماری مدرن قرار گرفته بود. علت این امر شاید تمرکز من بر چنین موضوعی در اغلب پروژههایی بود که قبلا بر روی آنها کار میکردم، مثل «سفارت ایران در ونزوئلا» که در دفتر بهرام شیردل بر طراحی آن متمرکز بودم و در هنگام طرح «ویلای دریاچه» گویی این مسئله به صورت ناخودآگاه به طرح خطور کرده بود.
اما حقیقت امر، که در نهایت با حضور در فضای «ویلای دریاچه» آشکار میشود، بر چیز دیگری تاکید میکند. فضای ویلای شهرک دریاچه برخلاف تمام اینها و ارتباطی که میتوان میان آن و الگوهای گذشته در معماری ایران یافت، فضایی کاملا مدرنیستی است؛ و این مسئلهای است که با حضور در فضای پروژه ساخته شده و خود حس خواهید کرد.
اما من همواره به دنبال فضایی با حس ناب و جدید بودم که از کیفیتهای فضایی معماری ایرانی سرچشمه گرفته باشد. اینچنین بود که در شروع طراحی ویلای درویشآباد از همان ابتدا به سراغ یکی از نابترین مسائل معماری ایرانی یعنی «حضور فضای منفی» رفتم. هدف من در طرح این ویلا به صورت مستقیم، در ارتباط قرار دادن این کیفیت حضور فضای منفی در معماری ایرانی با اصول معماری مدرن بود.
هدفی که با ساخت ماکتهای زیادی آن را جستجو کردم. همانند سایر طرحهای خود، بخشی از این هدف را به صورت حسی و بخشی را با پیگیری ایده به صورت دیاگرامی مشخص و هر دو بخش را به صورت همزمان با ساخت ماکتهای متعدد مورد آزمایش قرار دادم تا روزی که مقالهای را برای کارگاه معماری آقاخان در استانبول تهیه کردم. در آن مقاله با ترسیم دیاگرامی توضیح میدادم که چطور باید سازهای دارای کیفیت فضایی معماری ایرانی را با مفاهیم معماری مدرن ترکیب کرد تا طرحی جدید و خلاق شکل گیرد.
در هنگام ارائهی این دیاگرام که ابتدا ربطی به «ویلای درویشآباد» نداشت: ساخت «ویلای درویشآباد» آغاز شده بود و خاکبرداری زمین برای احداث فونداسیون به اتمام رسیده بود. در همین زمان بود که متوجه شدم این دیاگرام به صورتی بسیار پختهتر از دیاگرامهای سابق که طرح پروژه بر اساس آن شکل گرفته بود، مسئله را بیان میکند و اینجا بود که پروژه را با تغییراتی بر مبنای این دیاگرام مجددا طراحی کردم و بدین ترتیب طرح آن درست در هنگام شروع ساخت تغییر کرد.
شاید بتوانم بگویم که طرح «ویلای درویشآباد» مثل یک جنین مراحل تکامل خود را طی کرد که در تمام مدت ساخت پروژه نیز ادامه داشت. یکی دیگر از این تغییرات که با هدف پیوند زدن عناصر داخلی بنا با سازه صورت گرفت تغییر زاویهی این عناصر (عموما دربها و دیوارها) به میزان 45 درجه بود که آنها را دقیقا در جهت تیرهای سقف که در بنا به صورت اکسپوز حضور داشتند، قرار میداد.
تجربهی حاصل از ساخت این پروژه بسیار ارزنده بود، چرا که امروز وقتی در این بنا قرار میگیرم تاثیر «حسی» متفاوت این فضا را تجربه میکنم. تجربهای که از جنس تجربهی کیفیت فضای ایرانی یاد شده، در تغییری است که از ترکیب آن با مسئلهی آزادی فضا (در معماری مدرن) تولید میشود. میدانم که این توضیحات تنها هنگامی به طور کامل قابل درک هستند که با حضور در فضا به صورت مستقیم بتوان آنها را حس کرد.
در این پروژه برای من چیزی از دست رفته از فرهنگ گذشتهی ما در پیوند با زندگی امروز زنده گردید و نقطهی امیدی شد برای تعریف رمز و رازهایی که امروز از دست میروند؛ پلی برای تعریف ارتباطی دوباره میان عناصر طبیعی و فضای معماری.
انتهای پیام/
منبع خبر: هنر معماری