مدیر اصیل
به گزارش اخبارساخته ها؛ کارکنان و منابع مالی، انسانی، فیزیکی و اطلاعاتی بکار گرفته میشوند تا اهداف سازمان حاصل شود و کالاها و خدمات با کیفیت به مشتریان داده شود تا برای سازمان سود یا ارزش ایجاد کند.
هدف مدیریت افزایش بهرهوری سازمان است. یک مدیر حرفهای و اصیل با برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل صحیح، یک سازمان متوسط را به سازمان عالی تبدیل میکند. در مقابل، یک مدیر ضعیف و کوتوله، سازمان عالی را به سازمان ضعیف تبدیل میکند. بنابراین، مدیران ارشد باید در انتخاب مدیران زیردست بسیار دقت کنند و به استعداد (هوش، دانش، مهارت و تجربه مدیریتی) و شخصیت (اعتقادات، ارزشها، نگرشها و رفتارهای) مدیر توجه داشته باشند. شخصیت به مراتب مهمتر است. استعداد یک مدیر متوسط را با آموزش میتوان ارتقا داد، ولی، تغییر شخصیت او سالها وقت میگیرد و کار سختی است.
مدیر اصیل Authentic manager دارای هوش، دانش، مهارت و تجربه بالای مدیریتی است و شخصیت مثبت، روشن و سازندهای دارد. چنین مدیری دارای استعداد و شخصیت اصیل مدیریت است و نقش بازی نمیکند. او از خودآگاهی بالایی برخوردار است و با آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود، برای رشد شخصی خود تلاش میکند.
صداقت، درستکاری، تعهد سازمانی، احترام، همدلی، شفافیت، اخلاق حرفهای، انصاف، عدالت، مسئولیتپذیری و پاسخگویی از ویژگیهای بارز مدیر اصیل است. هدف او موفقیت و افزایش بهرهوری سازمان است. او اهداف سازمانی را بر اهداف و منافع شخصی مقدم میداند و با مشارکت کارکنان، اهداف و برنامهای برای موفقیت سازمان تدوین میکند و یک محیط کاری بدون استرسی برای انجام کارها ایجاد میکند و منابع لازم را برای کارکنان تأمین میکند.
مدیر اصیل، معاون قویتر از خودش را انتخاب میکند و او نیز رییس اداره قویتر از خودش بر میگزیند و در نهایت، کارکنان سازمان با آموزش مستمر توسعه مییابند. در اینصورت، کارکنان و مدیران سطوح پایین با افزایش بهرهوری سازمان، زمینه ارتقای مدیران ارشد را فراهم میکنند و خودشان هم ارتقا مییابند. مدیر اصیل تیمهای کاری متخصص و متعهد تشکیل میدهد و آنها را هدایت و رهبری میکند. او از مهارتهای ارتباطی قوی برخوردار است، در روابط کاری شفاف و صادق است و اعضای تیم را تشویق میکند تا با او و دیگران ارتباط شفاف و راحتی داشته باشند. کارکنان به چنین مدیری اعتقاد، اعتماد و ایمان دارند و تمام تلاش خود را برای افزایش بهرهوری سازمان بکار میگیرند.
در مقابل، مدیر کوتوله Meagre manager، مدیری است که علیرغم دانش، مهارت و تجربه کم مدیریت، به پست مدیریت منصوب میشود. چنین فردی، احتمالاً معاون ضعیفتر از خودش را انتخاب میکند، معاون او نیز مدیر ضعیفتری برای خود انتخاب میکند و او هم کارکنان را ضعیف نگه میدارد. کارکنان توانمند به مرور زمان به انزاو کشیده شده، سرخورده میشوند و یا سازمان را ترک میکنند.
به مرور زمان بیشتر مدیران و کارکنان سازمان ضعیف میشوند، فرهنگ سست عنصری ترویج و بهرهوری سازمان کاهش مییابد. مدیر کوتوله فاقد دانش، توانائی و کفایت لازم برای مدیریت است. او از طریق لابیگری با شخصیتها و ارتباطات غیرمتعارف با مدیران بالادستی منصوب میشود. چنین مدیری از مدیر ارشد خود انتقاد نمیکند، همیشه در حال تایید نظرات او است و حتی دستورات اشتباه او را اجرا میکند. به عبارتی، او بلهقربانگوی مدیران ارشد و جلاد زیردستان است.
مدیر کوتوله اهمیتی به اهداف سازمان نمیدهد و فقط به فکر منافع شخصی خود است. او اجازه رشد و ارتقا به دیگران نمیدهد و فقط به افراد ناتوانتر از خود پست و مقام میدهد. چنین مدیری با امثال خود مشورت میکند؛ چون فقط در این حالت مورد تأیید قرار میگیرد. او دایم در حال نصیحت کارکنان است و میخواهد نشان دهد که تجربه فراوانی دارد و دلسوز سازمان است.
مدیر کوتوله مدیران و کارکنان شایسته، ماهر و توانمند را تهدیدی برای خود میبیند. او همیشه نگران است که مدیران ارشد متوجه شایستگیهای سایر مدیران و کارکنان سازمان شود. بنابراین، موانع ارتباطی بین مدیر ارشد و کارکنان شایسته ایجاد میکند و مستندات ساختگی خود را در خفا به مدیر ارشد نشان میدهد تا اعتماد مدیر ارشد را به کارکنان شایسته سلب کند. او از زبان زور و تهدید در برخورد با کارکنان استفاده میکند و اعتراض کارکنان را با استفاده از حربههای اداری خاموش میکند. مدیر کوتوله در صورت تهدید شدن، هر کسی را قربانی میکند.
انتهای پیام/
منبع خبر: دکتر علی محمد مصدق راد