مدیران بزرگ به دنیا نمی آیند، ساخته می شوند
به گزارش اخبارساخته ها؛ بسیاری از کتابهای مدیریتی تمرکز خود را روی کارایی افراد میگذارند و به مدیران یاد میدهند که چگونه انسانها را برای رسیدن به بهترین سود، هدایت کنند. این در حالی است که جولی ژو در کتاب مدیران بزرگ به دنیا نمی آیند ساخته می شوند، به مدیران آموزش میدهد که با کارمندان تعاملی مثبت و سازنده داشته باشند و به انسانها کمک کنند که به شخصیت بهتر و مثبتتری تبدیل شوند.
در صورتی که شما هم میخواهید تحولی اساسی در مدیریت خود ایجاد کنید یا شیوه درست مدیریت را یاد بگیرید، پیشنهاد میشود که درسهایی که در ادامه این بخش آمده است را با دقت مطالعه کنید.
۱. اعتمادسازی در تیم را در اولویت قرار دهید.
نخستین درسی که جولی ژو به ما میآموزد این است که کسانی که میخواهند به یک مدیر خوب و توانمند تبدیل شوند و مورد تحسین قرار بگیرند، باید اعتمادسازی کنند. اعتمادسازی یکی از چالشهای اصلی خیلی از مدیران در سازمانها و کسب و کارهاست.
︎میگوید که برای اعتمادسازی در تیم خود از سه روش استفاده کرده است:
• گزارشهای من همیشه جوری بود که آنها چالشهای خود را خیلی بهتر بشناسند و درک کنند.
• در گزارشها، همیشه بازخوردهای جمعی دریافت میکنم و سعی میکنم تمرکز خودم را روی بازخوردهای شخصی نگذارم.
• همیشه گزارشهای دارای نتایج خوب و بد را به اعضای تیم خود نشان میدهم و در نهایت نتایج مثبتی دریافت میکنم.
۲. وظیفه مدیر، دریافت بهترین نتایج از اعضای تیم است.
یکی از مهمترین وظایفی که مدیر یک سازمان یا کسب و کار بر عهده دارد این است که بهترین نتایج را از اعضای سازمان دریافت کند. او باید این اعضا را به گونهای در کنار هم قرار دهد و وظایف آنها را به گونهای تنظیم کند که در نهایت، بهترین نتیجه ممکن حاصل شود. سوالی که ممکن است برای شما پیش بیاید این است که چگونه یک مدیر خوب میتواند چنین کاری را انجام دهد و بهترین نتایج را اعضای خود به دست بیاورد؟
︎جولی ژو میگوید برای رسیدن به چنین نتیجهای، مدیر باید تمرکز خودش را روی سه زمینه بگذارد. این سه زمینه عبارت است از: هدف، افراد و فرایند!
︎هدف:یکی از بخشهای مهم و اساسی کار شما به عنوان یک مدیر برتر و توانمند این است که مفهوم موفقیت را برای کارکنان و اعضای تیم خود مجسم کنید و به آنها بگویید که موفقیت، دقیقاً چیست. تا زمانی که کارمندان ندانند که موفقیت از نظر شما چیست، چگونه میتوانند برای رسیدن به چنین هدفی تلاش کنند. در گام بعدی باید به آنها بیاموزید که چگونه برای رسیدن به این هدف تلاش کنند.
︎اعضای تیم یا افراد:تا زمانی که اعضای تیم در کنار شما نباشند و به شما کمک نکنند، رسیدن به هدف هیچ معنا و مفهومی ندارد. بنابراین شما باید یک رابطه ارزشمند، درست و سرشار از اعتماد را با کارکنان خود ایجاد کنید، نقاط قوت و ضعف آنها را بشناسید، به درک و شناخت درستی از خوتان برسید و در مورد وظایفی که هر کدام از اعضای تیم بر عهده دارند، به درستی و هوشمندانه تصمیم بگیرید. همچنین باید منابع انسانی خود را خیلی خوب مدیریت کنید و هر جا که صلاح دیدید استخدام یا اخراج کنید.در نهایت شما باید برای تک تک اعضای تیم خود، مربی، مشاور و راهنما باشید تا بتوانید آنها را در مسیر درست قرار دهید و در نهایت بهترین نتیجه ممکن را از آنها دریافت کنید. این اقدامات باعث میشود که اعضای تیم در کنار شما قرار بگیرند و در مسیر دستیابی به هدف سازمان، با تمام توان خود تلاش و کوشش کنند.
︎فرایند:یک مدیر باید بتواند با اعضای تیم خود جلسات و نشستهای موثر برگزار کند تا در مورد هدف مشترکی که وجود دارد، با آنها حرف بزند، نظراتشان را بپرسد و به پیشنهادها و انتقادهای آنها پاسخ دهد. این مدیر باید سعی کند که از اشتباهات گذشته درس بگیرد، این درسها را به اعضای تیم هم بگوید و سعی کند که در آینده چنین اشتباهاتی تکرار نشود. اگر یک مدیر، هدفی را برای اعضای تیم خود مشخص کند و بخواهد که این اعضا هم در مسیر رسیدن به هدف به او کمک کنند، باید یک فرهنگ سالم، درست و ارزشمند را در سازمان خود پیاده کند.
۳. یک مدیر تازهکار باید گوش دهد، سوال بپرسد و یاد بگیرد.
در صورتی که به تازگی مدیریت سازمان یا کسب و کاری را بر عهده گرفتهاید و میخواهید به عنوان یک مدیر خوب و کارآمد شناخته شوید، باید در چند ماه ابتدایی فعالیت خود، سعی کنید به صحبتهای دیگران گوش کنید، از آنها سوال بپرسید و از اعضای تیم خود بیاموزید.برخی از مدیران از بدنه سازمان انتخاب میشوند. برخی دیگر از سازمان دیگری میآیند و مدیریت یک سازمان دیگر را بر عهده میگیرند. در هر حالت باید سعی کنید در سه ماه ابتدایی فعالیت خود به عنوان مدیر، اهداف شغلی سازمان را درک کنید و به فهم درستی از علایق و انتظارات برسید. از سوال پرسیدن نترسید، وارد سازمان شوید، با افراد گفتگو کنید و سوالاتی که در ذهن دارید از آنها بپرسید. برخی از مدیران این نکته را نمیدانند و به همین خاطر مجبور میشوند که به شایعات یا اطلاعات غلطی که در مورد دیگران میشوند پاسخ دهند.
︎در ادامه به چند مورد از سوالاتی که شما باید اعضای تیم خود بپرسید اشاره شده است:
• شما و مدیر قبلی در مورد چه مسائلی صحبت میکردید که بیشترین سود یا فایده را برای شما به همراه داشته باشد؟
• از چه روشهایی میتوان شما را حمایت کرد و به شما کمک کرد که کار خود را بهتر انجام دهید؟
• ارائه چه نوع بازخوردی برای شما مفیدتر است؟
• تصور کنید که من و شما با هم رابطه شگفتانگیزی داریم. از نظر شما این رابطه چه شکلی است؟
︎همچنین در صورتی که مدیر یکی از بخشهای سازمان شدهاید، باید در گام نخست نزد مدیرعامل بروید و سوالات زیر را از او بپرسید:
• از من چه انتظاری دارید و چه هدفی را برای اعضای تیم من در نظر گرفتهاید؟ به نظر شما این هدف باید به مرور زمان چگونه تغییر کند؟
• به نظر شما چگونه باید خودم را به تیمم ثابت کنم و کاری کنم که آنها خیلی راحت این تغییر جدید را بپذیرند؟
• من باید چه نکات و اطلاعاتی را در مورد اعضای تیم خودم بدانم؟• از نظر شما موفقیت من در سه و شش ماه نخست کار چگونه خواهد بود؟ باید به چه هدفی برسم تا بدانم که در این چند ماه اول به موفقیت رسیدهام؟
• چگونه من (مدیر جدید) و شما (مدیرعامل) میتوانیم در مورد وظایف اشخاص تحت مدیریت من، با یکدیگر همسو بمانیم؟
︎انتقال به یک پست مدیریتی جدید، کار آسان و پیشپاافتادهای نیست. حتی مدیران توانمند و باتجربه مثل جولی ژو هم این موضوع را دشوار و چالشبرانگیز میدانند و بر این باور هستند که برای سازگار شدن با این پست جدید، به گذر زمان نیاز است.
︎او در کتاب مدیران جدید به دنیا نمی آیند ساخته می شوند، میگوید:شما در روزهای نخستین مدیریت، باید احساس کنید که روز به روز دارید با محیط و اعضای تیم بیشتر آشنا میشوید. باید روی روابط جدید سرمایهگذاری کنید. همچنین باید به این حس و احساس برسید که چگونه میتوانید از اعضای تیم خود به بهترین شکل ممکن حمایت کنید.
۴. تمرکز خود را روی تحلیل نتایج بگذارید.
جولی ژو در ابتدای فعالیت خود به عنوان یکی از مدیران شرکت فیسبوک تصور میکرد که باید هر روز یک سری جلسات برگزار کند و در این جلسات به اعضای تیم بگوید که کار خود را چگونه انجام دهند. شاید این روش خیلی خوب باشد و اعضای تیم را در مسیر درست قرار دهد ولی یک کار سطحی و کوتهبینانه است. مدیر باید خیلی فراتر از اینها فکر کند. او باید هم اهداف کوتاهمدت را مد نظر قرار دهد و هم تمرکز خود را روی اهداف بلندمدت بگذارد.
︎یک مدیر باید در مسیر خود به چند نکته مهم توجه کند:
• همکاری موثری بین اعضای تیم ایجاد کند و کاری کند که این اعضا بتوانند به صورت مثبت و هدفمند در کنار هم کار کنند.
• مدیر باید تلاش کند نقش مربی را برای اعضای تیم خود ایفا کند و مسیر رسیدن به اهداف سازمانی را به آنها آموزش دهد.
• مدیر همیشه باید نقاط قوت و ضعف فرایندهای سازمانی را تشخیص دهد، نقاط قوت را تقویت کند و تمام تلاش خود را برای کمرنگ کردن و از بین بردن نقاط ضعف به کار ببندد.
۵. مدیر باید همواره روی بهبود شخصی خودش کار کند.
یک مدیر باید همیشه به فکر یادگیری و تقویت مهارت خودش باشد. برخی مدیران در ابتدای کار خیلی خوب عمل میکنند ولی وقتی به نتایج خوب و عالی رسیدند، احساس میکنند که عقل کل مدیریت هستند و همه چیز را میدانند. این طرز فکر اشتباه است و باعث میشود که رشد و پیشرفت مدیر متوقف شود.
اگر میخواهید یک مدیر خوب باشید، باید همیشه با مطالعه، شرکت در دورههای آموزشی و مشاوره گرفتن از افراد موفق، چیزهای جدیدی یاد بگیرید تا بتوانند در سایر حوزهها هم به موفقیت برسند. جولی ژو مینویسد:دیدگاه شما همه چیز را تغییر میدهد. اگر یک نگرش ثابت داشته باشید، اقدامات شما تحت تأثیر ترس (ترس از شکست خوردن، ترس از قضاوت شدن و غیره) قرار میگیرد. بنابراین باید ذهنیت رشد را در خودتان پرورش دهید تا بتوانید دنبال حقیقت بگردید و در این مسیر از دیگران بازخورد بگیرید. مطمئن باشید که این کار در سریعترین زمان ممکن شما را به هدفی که میخواهید میرساند.
انتهای پیام/
منبع خبر: راه نامه مدیر