مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد!
به گزارش اخبارساخته ها؛ در دانش مدیریت بین المللی مفهومی وجود دارد که به هزینه ها و محدودیت های خارج از شبکه بودن اشاره دارد. محدودیتها و هزینههایی که شرکتها هنگام ورود به بازار یا شبکهای جدید، به دلیل نداشتن جایگاه و پایگاه در شبکههای کسبوکار با آنها مواجه اند. به این مفهوم Liability of Outsidership (LOO) می گویند. این مفهوم به موانع زیر برای بیرونی ها/بیگانه ها/تازه واردها اشاره می کند:
فقدان دسترسی به منابع محلی و ملی
عدم آشنایی با فرهنگ و بازار
عدم تسلط به قوانین و مقررات بازار هدف
نبود ارتباطات با ذینفعان و شرکای کلیدی
در هر بازاری، شرکتی که بهعنوان "بیرونی/بیگانه" تلقی شود، با محدودیتهای بیشتری روبروست و دستیابی به مزایا و منابع اصلی شبکه برایش دشوار میشود. زمانی که شرکتها در شبکه کسبوکار حضور فعال دارند، از مزایای گستردهای مانند دانش، مهارت، فناوری، فرصتهای رشد و نوآوری، تواناییها یا قابلیت های سازمانی، اطلاعات مربوط به مقررات، و توسعه محصول برخوردار میشوند. این شبکه، مجموعهای از مشتریان، تأمینکنندگان، نهادهای مالی، موسسات علمی، فناوری و بسیاری از بازیگران دیگر را شامل میشود که همه نقش مهمی در موفقیت کسبوکارها دارند. بنابراین، دستیابی به موقعیت استراتژیک در این شبکهها به معنای بهرهبرداری از ارزشهای پیدا و پنهان نهفته در روابط بین بازیگران شبکه است.
این چالشها برای شرکتها در سراسر جهان وجود دارند، اما برای شرکتهای ایرانی به دلیل وجود عامل تحریم، شرایط پیچیدهتر است. تحریمها سبب محدودیت شدید در ارتباطات با تأمینکنندگان، اعتباردهندگان، مشتریان، قانون گذاران، تنظیم گران و سایر ذینفعان در بازارهای بینالمللی میشود و مانع از تعاملات عادی شرکتها با شبکه جهانی میگردد. این وضعیت، هزینههای مبادلاتی را بهشدت افزایش داده و ریسک فعالیتهای اقتصادی را دوچندان میکند.
در دنیای امروز، حجم تولید ناخالص جهانی به بیش از ۱۰۰ تریلیون دلار رسیده است. این عدد صرفاً بیانگر ارزش مالی نیست، بلکه بیانگر جریان آزاد فناوری، سرمایه و ایده در سطح بینالمللیاست که از هر کشوری رد بشود منجر به یادگیری، حل مسئله معطوف به توسعه و ارتقای کیفیت زندگی میشود. چقدر از این گردش مالی جهانی از ایران رد و ته نشین می شود؟
غیبت شرکت های ایرانی از شبکه های جهانی و در دسترس نبودن ایران در تبادلات جهانی به سه نتیجه بسیار ناخوشایند منتهی می شود:
عدم دسترسی به بازارها، ایده ها، سرمایه های جهانی
از بین رفتن تدریجی دانش و مهارتهای تبادلاتی و تولیدی
استهلاک قابلیتهای حل مسائل سطح بالا و بهتدریج موجب عقبماندگی، کهنگی و در نهایت قفل شدگی در چرخه توسعهنیافتگی.
فقط میزان تعاملات بانکی ما را با دوبی مقایسه کنید: ۲۸ بانک بین المللی جهان تراز مانند سیتی بانک، دویچ بانک، کردیت سوئیس در دوبی فعالیت می کنند در ایران چند بانک بین المللی فعالند و به واسطه آن ها با جریانات مالی و پولی و سرمایه ای جهان در ارتباطیم؟
تجویز راهبردی:
غیبت ما در شبکه کسب و کارهای جهانی بسیار خسارتبار است و این خسارت باید هم کمی و هم کیفی برآورد دقیق شود. راهحل اصلی و بنیادین در وهله اول، فهم ابعاد، آثار و تبعات خارج شبکه قرار گرفتن است. اگر این خسارت به درستی فهمیده شود هیچ سیاستمدار وطن دوستی لحظه ای برای حل آن درنگ نخواهد کرد.
این مساله پاسخی بسیار ساده اما نه آسان دارد. پاسخ به ظاهر ساده اما در اجرا بسیار پیچیده است. این کار سیاست مداران است که صحنه بازی را عوض کنند و برای رسیدن به آن همه باید با هم توافق کنیم. به همین دلیل امروز هیچ وفاقی مهمتر از فهم، درک و حل این موضوع در کشور وجود ندارد. وفاق ملی روی رفع موانع پیوستن به شبکه کسب و کارهای جهانی و این کار همه گروهای فکری و سیاسی در کشور است. بازنگری و گسترش روابط بینالمللی میتواند محدودیتهای خارج از شبکه را کاهش داده و به شرکتهای ایرانی امکان حضور در شبکههای جهانی و بهرهبرداری از فرصتهای نوآوری و رشد را فراهم آورد. حقیقتا بخشی از قدرت ملی را در بین المللی شدن شرکت های ایرانی و حضور موثر و پایدار در شبکه کسب و کارهای جهانی است. چنین باد.
انتهای پیام/
منبع خبر: دکتر محمدرضا (میثم) سعیدی، صاحبنظر و فعال اقتصادی