مسجد ملک زوزن خواف
اولین تحقیقات در مورد مسجد ملک زوزن خواف توسط آندره گدار فرانسوی انجام شده است. او به بررسی کامل این بنای خشتی و خواندن کتیبههای آن پرداخت. او با استناد به تاریخ مندرج در کتیبه بنا یعنی سال ۶۱۶ هجری قمری، زمان ساخت این بنای تاریخی را دوران حکومت “قوامالدین مؤیدالملک ابوبکر بن علی الزوزنی” تعیین کرده است.
مَلِک قوامالدین زوزنی در زمان سلطنت “علاءالدین محمد بن تکش خوارزمشاه” حاکم این منطقه بوده و این بنای باارزش را احداث کرده است. بنا بر شواهد تاریخی، ساخت این بنا نیمهکاره مانده است. برخی معتقدند حمله مغول در کنار مرگ قوامالدین باعث نیمه تمام ماندن این بنا شده است. این بنای نیمهکاره چندی بعد در زلزله سال ۷۳۷ هجری قمری ویران شده است.
ظاهر بنا و ظرافت به کار رفته در آن حاکی از آن است که این بنا یک ساختمان فرمایشی و احتمالاً سلطنتی بوده است. آندره گدار شواهد مبنی بر وجود یک کاخ سلطنتی در مجاورت این بنا نیز کشف کرده است.
یکی از ابهامات در مورد این بنای تاریخی مسئله کاربری آن است. در متون تاریخی آن دوران، تنها بناهای شاخص منطقه زوزن، مدارس آن معرفی شدند. در هیچکدام از منابع تاریخی از مسجد ملک زوزن خواف حرفی به میان نیامده است. حتی حدود یک قرن بعد حمدالله مستوفی در مورد بناهای این منطقه ذکر میکند که” ملک زوزن قصری عظیم در این شهر احداث کرده است.
“او مردم زوزن را نیز اینچنین توصیف میکند:” مردم زوزن از فرقه حنفیه هستند و به اعتقادات خود کاملاً پایبند هستند.”در مورد کاربری بنای تاریخی خواف سه نظریه مسجد، مدرسه حنفیه و مسجد-مدرسه مطرح شده است.
آندره گدار کاربری این بنا را مسجد تشخیص داده است. گواه او برای این ادعا وجود کتیبههایی با آیات سوره مؤمنون است. مضمون این آیات، دعوت مؤمنین به خشوع و خضوع هنگام عبادت است.
وجود محراب در ایوان غربی بنا دلیل دیگری است که گدار برای ادعای خود مطرح کرده است. به جز اینها بنا بر تحقیقات محلی گدار، مردم این منطقه این بنا را به عنوان مسجد میشناسند. اما آندره گدار نتوانسته در مورد جهتگیری بنا توجیه منطقی ارائه کند. به همین خاطر پلان ارائه شده توسط گدار بدون جهت است.
برخی کارشناسان از جمله “بلر” با توجه به کتیبه موجود در پشت ایوان جنوبی، این بنا را یک مدرسه خاص حنفیه میدانند. عبارت مندرج بر روی این کتیبه چنین است: “برسم اصحاب الامام سراج الامه ابو حنیفه نعمان بن الثابت الکوفی، که خداوند از وی خشنود باد” این عبارت عیناً در وقفنامه چهار مدرسه حنفیه سوریه که در قرن دوازدهم احداث شدند وجود دارد.
البته کاربری مدرسه حنفیه نکات مبهم در مورد جهتگیری، پلان و جایگاههای متعدد بنا را نیز توجیه میکند. زیرا اگر این بنا مدرسه حنفیه باشد اتاقهای پیرامون میتوانند اتاق طلاب، اتاق خدمه و کتابخانه باشند.
نظریه سوم در مورد کاربری بنا را دکتر شهریار عدل مطرح کرده است. ایشان معتقد است کاربری این بنا احتمالاً ترکیبی از مسجد و مدرسه بوده است. زیرا زوزون در آن دوران شهری کم جمعیت اما با فضلا و دانشمندان بسیار بوده است.
بعید به نظر میرسد چنین بنای عظیمی تنها برای برپایی نماز و مراسم مذهبی احداث شده باشد. اما ساخت مسجد و مدرسه در کنار هم در میان مسلمانان رایج است.
در حال حاضر تنها بقایای دو ایوان در دو ضلع شرقی و غربی بنا و به فاصله ۴۵ متر باقی مانده است. کارشناسان این دو ایوان را با عنوان “ایوان قبله” و “ایوان مقابل قبله” نامگذاری کردند. این دو ایوان دارای تزئینات و کاشیکاری متفاوت با یکدیگر هستند. در ایوان شرقی کتیبهای به خط کوفی، تزئینات آجرکاری، کاشیکاری با نقوش هندسی و دو ستوننما وجود دارد.
در ایوان غربی محرابی ساده، تلفیق آجرکاری با کاشیکاری، کتیبههایی به خط کوفی و نسخ همراه با نقوش هندسی دیده میشود. البته نکتهای وجود دارد مبنی بر اینکه محراب ساده موجود در بنا محراب اصلی آن نیست. زیرا بر اساس متون تاریخی در دوره سلجوقیان نیز در این مکان مسجدی احداث شده بود. در واقع محراب فعلی محراب مسجد قدیمی بوده و محراب اصلی بنا هرگز در جای خود نصب نشده است.
در شبستان غربی، پلکانی به صورت مارپیچ حول یک ستون طراحی شده است. این بخش برای دسترسی مؤذن به گلدستههای بنا بوده است. البته این بخش کاملاً تخریب شده بود و وضعیت فعلی آن بر اثر بازسازی پدید آمده است. قبری نیز در جبهه غربی ایوان وجود دارد که گفته میشود قبر پسر ملک زوزن است.
در کاوشهای باستانشناسی این محوطه محرابی بسیار زیبا و نفیس کشف شده است. تزئینات و کتیبههای این محراب کاملاً با تزئینات این بنا همخوانی دارد. ضمن اینکه کشف چنین محراب نفیسی به طور سالم آن هم بعد از گذشت این همه سال یک دلیل روشن دارد. کاوشگران معتقدند این محراب به شیوه کاملاً اصولی و احتمالاً توسط سازندگان آن دفن شده است.
این مسئله میتواند با حمله مغول به این منطقه ارتباط داشته باشد. یعنی معمارانی که مشغول ساخت بنا بودند با شنیدن خبر حمله مغول این محراب نفیس را دفن میکنند به این امید که روزی فرصت نصب آن را پیدا کنند. با این فرضیه میتوان گفت ساخت بنا حتی پس از فوت ملک زوزن نیز ادامه داشته است. اما حمله مغول چنان ویرانی در پی داشته که ساخت چنین بنای باشکوهی فراموش شده است.
ویژگی شاخص مسجد ملک زوزن خواف آجرکاری آن است. تا جایی که یکی از کارشناسان هنرهای اسلامی از ایتالیا آجرکاری این بنای تاریخی را زیباترین آجرکاری جهان میداند.
ترکیب نقوش برجسته و درهم، درج عبارات به خط کوفی و نسخ و استفاده از کاشیهای آبی و فیروزهای، تزئینات این بنا را به یک اثر هنری بینظیر تبدیل کرده است. بیش از ۷۵ نوع چینش و تراش آجری مختلف در این بنا شناسایی شده است. به طور کلی آجرکاری مسجد ملک زوزن خواف در دو قالب تزئینات آجری و آجرهای تزئینی اجرا شده است.
آجرهای تزئینی این بنا شامل سه نوع: آجرهای تزئینی با نقوش هندسی، آجرهای تزئینی با نقوش گیاهی و آجرهای تزئینی با نقش کتیبه است. آجرکاری با نقوش هندسی به دو صورت الگوهای هندسی ساده و تزئینات با گرههای هندسی پیچیده اجرا شده است. تزئینات گیاهی، اغلب به صورت ترکیببندی اسلیمیهای مختلف اجرا شده است.
این نقوش با تکنیک تراش روی آجر اجرا شده و سپس آجر در مکان مورد نظر نصب شده است. در برخی موارد از لعاب فیروزهای نیز برای آجر تراش خورده استفاده شده تا جلوه کار بیشتر شود. کتیبههای این بنا نیز عمدتاً همانند سبک غوریان به صورت سه بخشی طراحی شدهاند.
در این بخش معمار با استفاده از روشهای مختلف برای چینش آجرها در کنار هم به ایجاد نقوش پرداخته است. استفاده از آجرهایی با اندازههای مختلف یا در جهات مختلف و امثال این ترفندها نقوشی در دیوارهای بنا ایجاد کرده است. برخی کارشناسان معتقدند سبک بنای زوزن با سبک معماری بناهای دوران سلطنت غوریان در نیمه دوم قرن دوازدهم تشابه دارد. در تزئینات سردر ایوان جنوبی، نوارهای مارپیچ و اشکال هندسی دیده میشود. این سبک تزئینات در بناهای سلطنتی هرات نیز دیده میشود. مشخصه دیگر سبک معماری غوریان استفاده از کتیبههای سه بخشی است. البته آندره گدار این مسجد را از جمله بناهای دو ایوانی سبک خراسانی میداند.
در سالهای اخیر کاوشهای باستانشناسی و مرمت مسجد ملک زوزن خواف آغاز شده است. در تحقیقات باستانشناسی در این محوطه تاریخی آثار عتیقه بسیاری کشف شده است. مهمترین این آثار بقایای محرابی است که در ضلع شمالی بنا کشف شده است.
و این اثر در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۱۸ با شماره ثبت ۳۴۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
انتهای پیام/