۱۴۰۴/۰۹/۱۴

بلاتکلیفی، تعدیل و جذب اشتباه؛ میراث مدیریت جزئی نگر

گاهی بحران واقعی در سازمان، نه از بازار و اقتصاد، بلکه از سبک مدیریت داخلی آغاز می شود.
بلاتکلیفی، تعدیل و جذب اشتباه؛ میراث مدیریت جزئی نگر

به گزارش اخبارساخته ها؛ یکی از خطرناک‌ترین این سبک‌ها، میکرومنیجمنت یا مدیریت ذره بینی است؛ وقتی مدیران تصمیم می‌گیرند همه جزئیات را شخصاً کنترل کنند و در تمام امور دخالت داشته باشند.

در نگاه اول، شاید این رویکرد «کنترل دقیق» به نظر برسد.

مدیر حس می‌کند که هیچ جزئی از دستش خارج نمی‌شود، همه کارها با دقت پیش می‌رود و هیچ تصمیمی بدون نظر او گرفته نمی‌شود. در کوتاه‌مدت، حتی ممکن است این روش نتایج قابل‌قبولی بدهد، چون همه منتظر تأیید مدیر هستند و اشتباهات کوچک به سرعت شناسایی می‌شود.اما این ظاهر فریبنده است. پشت این حس «کنترل کامل»، واقعیت دیگری پنهان است:

خلاقیت و ابتکار عمل نیروها از بین می‌رود، چون جایی برای تصمیم‌گیری مستقل باقی نمی‌ماند.

مسئولیت‌پذیری کاهش پیدا می‌کند، چون همه منتظرند «مدیر بگوید چه باید کرد».

تصمیمات به جای تکیه بر داده و استراتژی، براساس سلیقه و دیدگاه لحظه‌ای مدیر گرفته می‌شود.

نتایج رایج میکرومنیجمنت در سازمان:

ساختار سازمانی مبهم و ناکارآمد.

وقتی تصمیم‌ها به‌صورت موردی و سلیقه‌ای گرفته می‌شود، نقش‌ها و فرآیندها تعریف مشخصی پیدا نمی‌کنند. این یعنی هر روز باید منتظر دستور جدید بود، نه پیروی از یک مسیر روشن.

سردرگمی و بی‌انگیزگی نیروها.

کارکنان وقتی حس کنند تصمیم نهایی همیشه جای دیگری گرفته می‌شود، انگیزه‌ای برای پیشبرد کارها و ارائه ایده‌های جدید نخواهند داشت.

جذب‌های غیر استراتژیک.

به جای استخدام بر اساس نیاز واقعی و تحلیل آینده، نیروها صرفاً برای پر کردن جای خالی یا رفع نیاز فوری جذب می‌شوند؛ حتی اگر مهارت یا تناسب لازم را نداشته باشند.

تعدیل‌های ناگهانی و غیرحرفه‌ای.

در بحران‌ها، به‌جای بازآموزی یا جابه‌جایی داخلی، تصمیمات سریع و بدون برنامه برای قطع همکاری گرفته می‌شود. گاهی هم این خبر تنها با یک جمله کوتاه منتقل می‌شود: «از فردا نیایید!»

سازمان‌ها باید به جای کنترل وسواس‌گونه، به رهبری آگاهانه، ساختار شفاف و اعتماد به تیم تکیه کنند. این تنها راه عبور از بحران و حفظ سرمایه انسانی است.

انتهای پیام/

منبع خبر: گاهنامه مدیر

نظر خود را درباره این خبر ثبت نمائید