۱۴۰۳/۰۹/۱۳

پروژه خوشبختی(خلاصه کتاب) (۴ از ۶)

ارسطو گفته که خوشبختی غایت نهایی یا اصلی ترین خیر زندگیه و این هدف اصلی وجود انسان هست.
پروژه خوشبختی(خلاصه کتاب) (۴ از ۶)

به گزارش اخبارساخته ها؛

شادی مشترک، لذتش دو برابره: وقت گذروندن با دوستان، شادی رو وارد زندگی پر استرس روزمره مون می کنه

روابط دوستانه بخش مهم و ضروری ای از یک زندگی شاده. دوستان خوبی که می تونیم بهشون اعتماد کنیم، باهاشون درد و دل کنیم و خوش بگذرونیم به ما کمک میکنن که با لبخند زندگی پر استرس خودمون رو پشت سر بذاریم. و بنابراین خیلی ناجوره که خیلی از روابط اجتماعی در یک زندگی شاد در معرض خطرن.

ما همیشه احساس می کنیم که برای همه دوستامون وقت کافی نداریم. رابین هم اینو تجربه کرد که باعث شد از دست خودش عصبانی بشه و احساس گناه کنه. بنابراین تصمیم گرفت منحصرا برای زندگی اجتماعی خودش وقت بذاره و در این راستا دوستای جدیدی پیدا کنه. اون با این تصمیم شروع کرد که همیشه روز تولد دوستاش رو به خاطر بسپره، مرتب به اونا زنگ بزنه و بیشتر اوقات باهاشون بیرون بره. دید که یکدفعه همون آشنایان زودگذر تبدیل شدن به بخشی از حلقه دوستاش.

همونطور که در روابط زناشویی، منبع بزرگ شادی در دوستی ها بر اساس بخشش هست رابین فهمید که مطمئن ترین راه برای شاد بودن، شاد کردن دیگرانه. و مطمئن ترین راه برای خوشحال کردن دیگران اینه که خودتون شاد باشین. ما مجبور نیستیم دوستامون رو با هدایای گرون قیمت و تجملاتی خوشحال کنیم: انگیزه دادن به دوستامون برای پیشرفت فردیشون، بودن در کنار اونا وقتی که به ما نیاز دارن و گذروندن وقت باهاشون، باعث خوشحالتر شدن اونا می شه. رابین به چندتا از دوستاش کمک کرد تا کمداشون رو تمیز کنن و بنابراین دو برابر احساس خوشحالی کرد – هم برای دوستاش و هم برای خودش.

با یک شغل مناسب، چالش ها و رشد در مسیر جدید، ما نسبت به کارمون احساس شادی و خوشبختی می کنیم

شادی و کار در جامعه ما پیوند ناگسستنی دارن. وقتی کار می کنیم، روابط اجتماعی مون رو حفظ می کنیم و احساس ارزشمندی می کنیم. احساس رشدی که از کار کردن به دست میاریم منبعی تموم نشدنی از اعتماد به نفس و شناخت هست.

رابین از وقتی نویسندگی رو شروع کرد، حتی وقتی حال خوبی نداشت و روز بدی داشت، خودش رو مجبور به نوشتن میکرد و بعضی اوقات با این که میدونست حس و حال خوبی نداره، از این کارش لذت میبرد. تصمیم شروع نویسندگی به عنوان یک حرفه برای اون قدم بزرگی بود، چون از یک شغل ثابت در زمینه ی حقوقی اومده بود. اما این براش جواب داد. حالا علاقه ی رابین، یعنی نویسندگی، شغل و حرفه ی اونم هست. اون دیگران رو تشویق می‌کنه که شجاعت ایجاد چنین تغییری رو در زندگی‌شون، یعنی هر چی که بهش علاقه دارن، به دست بیارن. چون اگه شغل شما، همون چیزی باشه که علاقه دارین انجامش بدین، این میتونه یه منبع عالی واسه حس خوشحالی و خوشبختیتون باشه.

رابین مقابله با چالش ها و درگیر شدن با چیزهای جدید رو معیارهای اصلی در جستجوی خودش برای شادی و خوشبختی می دونست. چالش‌ها مغز ما رو در جهت مثبت تحریک می‌کنن و برخورد با موقعیت‌های جدید اغلب باعث ایجاد یک حس رضایت جدید و غیرمنتظره می‌شه. به عنوان مثال، رابین هدف بلندپروازانه نوشتن رمانی در ۳۰ روز رو برای خودش تعیین کرد. رسیدن به این هدف بهش حس غرور و اعتماد بنفس فوق العاده ای داد و روحیه و انرژی خیلی خوبی براش ایجاد کرد. و این تقویت انگیزه باعث شد که اون یک وبلاگ راه اندازی کنه، حتی با اینکه هیچی در مورد وبلاگ نویسی نمی دونست.

اول کار، چالش یادگیری یک فناوری جدید رسانه ای براش سخت و خسته کننده بود. اما کم کم یاد گرفت که شکست های زودگذر خودش رو به عنوان بخش ضروری ای از هدفش بپذیره. و احساس شادی ای که پس از مدیریت اولین وبلاگش احساس کرد، تمام دست و پنجه نرم کردنا و سختی کشیدنای مسیری که اومده بود رو جبران کرد. هویت جدید رابین به عنوان یک وبلاگ نویس بازخورد مثبت زیادی داشت که به نوبه خودش باعث افزایش عزت نفس و ایجاد احساس رشدش شد، و در کل سطح خوشحالی و خوشبختی اون ارتقا پیدا کرد.

به عنوان یک قاعده کلی، اگر می‌خوایم در کارمون احساس شادی و خوشبختی کنیم، نباید فقط منتظر لحظه ای باشیم که هدف نهاییمون محقق میشه، بلکه همین لحظات کوچک موفقیت هستش که ما رو خوشحال می کنه. معمولاً هم کوتاه مدته و باید بعدش نگاه خودمون رو به آینده وهدف بعدی خودمون معطوف کنیم.

انتهای پیام/

منبع خبر: گاهنامه مدیر

نظر خود را درباره این خبر ثبت نمائید